هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با استفاده از تصاویر و استعارههای پیچیده، مفاهیم عرفانی و فلسفی را بیان میکند. در آن از عناصری مانند آتش، سیماب، صبح، گنج، و چرخ گردون استفاده شده است تا مفاهیمی مانند عشق، معنویت، و رابطهی انسان با جهان را به تصویر بکشد. شاعر از زبان نمادین برای توصیف حالات روحی و عرفانی استفاده کرده و به مفاهیمی مانند تقدیر، رازهای هستی، و ارتباط انسان با عالم بالا اشاره میکند.
رده سنی:
18+
این متن به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی و همچنین زبان پیچیده و نمادین، برای مخاطبانی مناسب است که از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی برخوردار باشند. درک کامل این متن نیاز به دانش ادبی و فلسفی دارد که معمولاً در سنین پایینتر کمتر یافت میشود.
شمارهٔ ۱۰۰ - در ستایش ملک ارسلان مظفر
چون آه عاشقان شد صبح آتش معنبر
سیماب آتشین زد در بادبان اخضر
آن خایههای زرین از سقف نیم خایه
سیماب شد چو برزد سیماب آتشین سر
مرغ از چه زد شناعت بر صبح راست خانه
کو در عمود سیمین دارد ترازوی زر
کوس از چه روی دارد آواز گنج باری
کز نور صبح بینم گنج روان مشهر
این گنج صرف دارد و آواز در میان نه
و آن همچو صفر خالی و آوازهٔ مزور
مه در هوای بابل چون یک قواره توزی
خیاط بهر سحرش برداشته مدور
یارب ز دست گردون چه سحرها برآمد
گر نه از آن قواره نیمی کنند کمتر
چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان را
نان سپید او مه، نان ریزهاش اختر
چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق
افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور
کوس شکم تهی را بود آرزوی آن نان
یا قوم اطعمونی آوازش آمد از بر
مانا که هست گردون دروازه بان در بند
اجری است آن دو نانش ز انعام شاه کشور
درگاه سیف دین را نقد است خوان رضوان
ادریس ریزه خوارش و ارواح میده آور
سیماب آتشین زد در بادبان اخضر
آن خایههای زرین از سقف نیم خایه
سیماب شد چو برزد سیماب آتشین سر
مرغ از چه زد شناعت بر صبح راست خانه
کو در عمود سیمین دارد ترازوی زر
کوس از چه روی دارد آواز گنج باری
کز نور صبح بینم گنج روان مشهر
این گنج صرف دارد و آواز در میان نه
و آن همچو صفر خالی و آوازهٔ مزور
مه در هوای بابل چون یک قواره توزی
خیاط بهر سحرش برداشته مدور
یارب ز دست گردون چه سحرها برآمد
گر نه از آن قواره نیمی کنند کمتر
چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان را
نان سپید او مه، نان ریزهاش اختر
چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق
افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور
کوس شکم تهی را بود آرزوی آن نان
یا قوم اطعمونی آوازش آمد از بر
مانا که هست گردون دروازه بان در بند
اجری است آن دو نانش ز انعام شاه کشور
درگاه سیف دین را نقد است خوان رضوان
ادریس ریزه خوارش و ارواح میده آور
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹ - مطلع دوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱ - مطلع دوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.