هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و ستایش معشوق سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر و استعارات زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر از زیبایی‌های معشوق، تأثیر او بر جهان و عشق خود به او سخن می‌گوید و در نهایت خود را خاک درگاه معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارات و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۲ - در ستایش بهاء الدین محمد دبیر خوارزم شاه تکش بن ایل ارسلان

طفلی و طفیل توست آدم
خردی و زبون توست عالم

پروردهٔ جزع توست عیسی
آبستن لعل توست مریم

تا چشم تو ریخت خون عشاق
زلف تو گرفت رنگ ماتم

از عارض و روی و زلف داری
طاووس و بهشت و مار با هم

در سینهٔ ما خیال قدت
طوبی است در آتش جهنم

آویختی آفتاب را دوش
از سلسله‌های جعد پر خم

ما را که کند مسلم آنجاک
خورشید نمی‌شود مسلم

جان خاک شود به طمع جرعه
چون رطل طرب کشی دمادم

با لذت طعنهٔ تو دل را
فرسوده شد آرزوی مرهم

خاقانی خاک درگه توست
او را چه محل که آسمان هم

هرچند جهان گرفت طبعش
در مدحت فیلسوف اعظم

ذوالفخر بهاء دین محمد
مقصود نظام عقد عالم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱ - مطلع سوم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳ - مطلع دوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.