هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و هجران سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه عشق به معشوق او را به اوج شیدایی رسانده است. او از درد هجران و اشتیاق به وصال معشوق می‌نالد و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و جسم خود سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به ستایش شخصیتی با عنوان «نایب سلطان هدی» می‌پردازد و او را به عنوان نماد فضیلت و کمال توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶۳ - مطلع دوم

از همه عالم شده‌ام بر کران
بسته به سودای تو جان بر میان

جان نه و چون سایه به تو زنده‌ام
با تو و صد ساله ره اندر میان

از تب هجران تو ناخن کبود
پیش تو انگشت زنان کالامان

آن نه ز گریه است که چشمم به قصد
هست گهر ریز به سوی دهان

لیک زبانم چو حدیثت کند
دیده نثار آرد بهر زبان

وصل تو بی‌هجر توان دید؟ نی
گوشت جدا کی شود از استخوان

چون کنم افغان که ز تف جگر
سوخته شد در دهن من فغان

در بصرم سفته شده است آفتاب
ز آنکه مرا دیده شد الماس دان

دود دلم گر به فلک برشود
هفت فلک هشت شود در زمان

بیعگه غم دل خاقانی است
زان کشد اندوه در او کاروان

وین رمقی کز رقمش مانده است
از ظل خورشید سپهر آستان

مشتری عصمت و خورشید دین
صدر ازل قدر ابد قهرمان

نایب سلطان هدی، احمشاد
کوست در اقلیم کرم کامران
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح قاضی القضاة احمشاد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴ - مطلع سوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.