هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد و رنج عشق نافرجام و جدایی از معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عشق معشوق او را از پای درآورده و تمام وجودش را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر از بی‌خوابی و بی‌اشتهایی ناشی از دوری معشوق شکایت می‌کند و از غم و اندوهی که بر او چیره شده است، سخن می‌گوید. او همچنین از ناامیدی و بی‌خبری از معشوق می‌نالد و از زمانه‌ای که او را به خون جگر انداخته است، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴

ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
وی کرده دست عشق تو زیر و زبر مرا

از پای تا به سر همه عشقت شدم چنانک
در زیر پای عشق تو گم گشت سر مرا

گر بی‌تو خواب و خورد نباشد مرا رواست
خود بی‌تو در چه خور بود خواب و خور مرا

عمری کمان صبر همی داشتم به زه
آخر به تیر غمزه فکندی سپر مرا

باری به عمرها خبری یابمی ز تو
چون نیست در هوای تو از خود خبر مرا

در خون من مشو که نیاری به دست باز
گر جویی از زمانه به خون جگر مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.