هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جفاهای معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی و ناز معشوق و تأثیر آن بر خود و دیگران می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که در روز کین، چیزی از جفا را برای او باقی بگذارد. شاعر همچنین به یاد خدمتگاران قدیمی می‌افتد و از عشق بی‌پایان خود به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۳

ای کرده خجل بتان چین را
بازار شکسته حور عین را

بنشانده پیاده ماه گردون
برخاسته فتنهٔ زمین را

مگذار مرا به ناز اگر چند
خوب آید ناز نازنین را

منمای همه جفا گه مهر
چیزی بگذار روز کین را

دلداران بیش از این ندارند
با درد قرین چو من قرین را

هم یاد کنند گه گه آخر
خدمتگاران اولین را

ای گم شده مه ز عکس رویت
در کوی تو لعبتان چین را

این از تو مرا بدیع ننمود
من روز همی شمردم این را

سیری نکند مرا ز جورت
چونان که ز جود مجد دین را
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.