هوش مصنوعی: این متن عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکارانه شاعر به معشوق است. شاعر از عشق به عنوان نجات‌بخش و حیات‌بخش یاد می‌کند و از هرگونه رهایی از بند عشق امتناع می‌ورزد. او عشق را بالاتر از هر چیز دیگری می‌داند و از درد هجران و جدایی می‌ترسد. شاعر معتقد است که عشق او به معشوق، حتی از مرگ نیز قوی‌تر است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴

غم عشق تو از غمها نجاتست
مرا خاک درت آب حیاتست

نمی‌جویم نجات از بند عشقت
چه بندست آنکه خوشتر از نجاتست

مرا گویند راه عشق مسپر
من و سودای عشق این ترهاتست

ز لعب دو رخت بر نطع خوبی
مه اندر چارخانه شاه ماتست

دل و دین می‌بری و عهد و قولت
چو حال و کار دنیا بی‌ثباتست

عنایت بر سر هجرم به آیین
هم از جور قدیم و حادثاتست

چنان ترسد دل از هجر تو گویی
شب هجران تو روز وفاتست

به جان و دل ز دیوان جمالت
امیر عشق را بر من براتست

براتی گر شود راجع چه باشد
نه خط مجد دین شمس الکفاتست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.