هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از دل‌بستگی شدید، بی‌قراری و از دست دادن آرامش در اثر عشق صحبت می‌کند. شاعر از این که معشوق او را نمی‌پذیرد و عمرش به هدر رفته، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷

دل در آن یار دلاویز آویخت
فتنه اینست که آن یار انگیخت

دل و دین و می و عهد و قوت
رخت بر سر به یکی پای گریخت

دل من باز نمی‌یابد صبر
همه آفاق به غربال تو بیخت

ور نمی‌یابد آن سلسله موی
کار جانم به یکی موی آویخت

دل به سوی دل برفتم بر درش
چشمم از اشک بسی چشم آویخت

یار گلرخ چو مرا بار ندارد
گل عمرم همه از پای بریخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.