هوش مصنوعی:
این متن درباره عشق و رنجهای آن است. شاعر از عشق به عنوان محنتی سخن میگوید که گاهی با غم و فراق همراه است. او از عاشقان میخواهد که در برابر سختیهای عشق صبور باشند و به دنبال عافیت نباشند، چرا که عشق گاهی با درد و اشک همراه است. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که عشق فراتر از شمارش و درک عادی است.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی درباره عشق و رنجهای آن است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۶۴
عشق هر محنتی به روی آرد
مکن ای دل گرت نمیخارد
وز چه رویت همی شود غم عشق
روی سرکش که روی این دارد
دامن عافیت ز دست مده
تا به دست بلات نسپارد
گویی اندر کنار وصل شوم
تا شوی گر فراق بگذارد
وصل هم نازمودهای که به لطف
خون بریزد که موی نازارد
مردبینی که روز وصل چو شمع
در تو میخندد اشک میبارد
گیر کامروز وصل داغت کرد
هجر داغ فراق باز آرد
برگرفتم شمار عشق آن به
که ترا از شمار نشمارد
مکن ای دل گرت نمیخارد
وز چه رویت همی شود غم عشق
روی سرکش که روی این دارد
دامن عافیت ز دست مده
تا به دست بلات نسپارد
گویی اندر کنار وصل شوم
تا شوی گر فراق بگذارد
وصل هم نازمودهای که به لطف
خون بریزد که موی نازارد
مردبینی که روز وصل چو شمع
در تو میخندد اشک میبارد
گیر کامروز وصل داغت کرد
هجر داغ فراق باز آرد
برگرفتم شمار عشق آن به
که ترا از شمار نشمارد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.