هوش مصنوعی:
شاعر از رنج و دوری از معشوق شکایت میکند و از فلک میپرسد که چرا بیجرم او را عذاب میدهد. او به یاد خاطراتی با معشوق و نوشیدن باده میافتد و احساس میکند که فلک بر خون او منشور دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۶۷
مرا تا کی فلک رنجور دارد
ز روی دلبرم مهجور دارد
به یک باده که با معشوق خوردم
همه عمرم در آن مخمور دارد
ندانم تا فلک را زین غرض چیست
که بیجرمی مرا رنجور دارد
دو دست خود به خون دل گشادست
مگر بر خون من منشور دارد
ز روی دلبرم مهجور دارد
به یک باده که با معشوق خوردم
همه عمرم در آن مخمور دارد
ندانم تا فلک را زین غرض چیست
که بیجرمی مرا رنجور دارد
دو دست خود به خون دل گشادست
مگر بر خون من منشور دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.