هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جدایی سخن می‌گوید. او از این می‌ترسد که دلش به عشق دیگری روی آورد و از یار اصلی دور شود. شاعر با وجود آگاهی از این موضوع، همچنان به عشق خود وفادار است و از دوری یارش هراسان است. او از نادانی خود در رها کردن عشق یارش ابراز پشیمانی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۸

مرا صوت نمی‌بندد که دل یاری دگر گیرد
مرا بیکار بگذارد سر کاری دگر گیرد

دل خود را دهم پندی اگرچه پند نپذیرد
که بگذارد هوای او هواداری دگر گیرد

ازو دوری نیارم جست ترسم زانکه ناگاهی
خورد زنهار با جانم وفاداری دگر گیرد

اگر زان لعل شکربار بفروشد به جان مویی
رضای او بجوید جان خریداری دگر گیرد

گل باغ وصالش را رها کردم به نادانی
به جای گل ز هجر او همی خاری دگر گیرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.