هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید. او از درد دل و رنج‌هایی که در راه عشق متحمل شده است، صحبت می‌کند و از بی‌وفایی و جفای معشوق شکایت دارد. شاعر همچنین به تأثیر عشق بر زندگی خود و واکنش‌های دیگران نسبت به این احساس اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۶

معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند
با آشنا و دوست کسی این‌چنین کند

چون در رکاب عهد و وفا می‌رود دلم
بیهوده است جور و جفا چند زین کند

دل پوستین به گازر غم داد و طرفه آنک
روز و شبم هنوز همی پوستین کند

گوید که دامن از تو و عهد تو درکشم
تا عشق من سزای تو در آستین کند

از آسمان تا به زمین منت است اگر
با این و آن حدیث من اندر زمین کند

چیزی دگر همی نشناسم درین جز آنک
باری گمان خلق به یک ره یقین کند

بریخ نوشت نام وفا کانوری چرا
نامم ز بهر مرتبه نقش نگین کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.