هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از یک شب پر از شور و هیجان و عشق و مستی سخن می‌گوید. شخصیت اصلی شعر، یک زن باده‌فروش است که با رفتارهای جذاب و شوخ‌طبعانه خود، شهر را به هیجان می‌آورد. شاعر با توصیف زیبایی‌های طبیعت و حالات مستانه، فضایی شاعرانه و پراحساس خلق می‌کند. در پایان، شاعر از عواقب این شور و هیجان و فتنه‌هایی که ممکن است ایجاد شود، ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عشق، مستی، و توصیفاتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب یا دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم اجتماعی و انتقادی موجود در شعر نیاز به درک بالاتری از زندگی و اجتماع دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۵

باز دوش آن صنم باده‌فروش
شهری از ولوله آورد به جوش

صبحدم بود که می‌شد به وثاق
چون پرندوش نه بیهش نه به هوش

دست برکرده به شوخی از جیب
چادر افکنده ز شنگی بر دوش

دامن از خواب کشان در نرگس
دام دلها زده از مرزنگوش

لاله‌اش از آتش می پروین پاش
زهره‌اش از باد سحر سنبل‌پوش

پیشکارش قدح باده به دست
او یکی چنگ خوش اندر آغوش

راهوی کرده بعمدا پرده
تا بود پرده درو پرده نیوش

طلع الصبح علی اسعد فال
آن کش فتنه‌کش آفت‌کوش

بم سه تا در عمل آورده چنانک
میر عالم نشنیدست به گوش

قول این صوت چنان مطرب او
وای اگر شهر برآشفتی دوش

ای بسا شربت خون کز غم اوی
دوش گشتست بر آوازش نوش

روستایی بچه‌ای شهر بسوخت
کس در این فتنه نباشد خاموش

گر شبی دیگر از این جنس کند
درگه میر خراسان و خروش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.