هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دیدار با معشوقه‌ای زیبا و مست می‌گوید که با چنگ و جام شراب به نزد او آمده است. آنها در خلوت و بدون حضور دیگران، به نوشیدن شراب و شنیدن موسیقی مشغول می‌شوند. شاعر از این لحظات لذت می‌برد و از جفای زمانه شکایت می‌کند. در نهایت، او از این تجربه‌ی شیرین و مستی کامل سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مفاهیمی مانند شراب‌نوشی و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد. همچنین، برخی از مضامین عاشقانه و فلسفی آن نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً با افزایش سن به دست می‌آید.

غزل شمارهٔ ۱۸۰

مست از درم درآمد دوش آن مه تمام
دربر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام

بر روز روشن از شب تیره فکنده بند
وز مشک سوده بر گل سوری نهاده دام

آهنگ پست کرده به صوت حزین خویش
شکر همی فشانده ز یاقوت لعل‌فام

گفتی که لعل ناب و عقیق گداخته است
درجام او ز عکس رخ او شراب خام

بنشست بر کنار من و باده نوش کرد
آن ماه سروقامت و آن سروکش خرام

گفت ای کسی که در همه عمر از جفاء چرخ
با من شبی به روز نیاورده‌ای به کام

اینک من و تو و می لعل و سرود و رود
بی‌زحمت رسول و فرستادن پیام

با چنگ بر کنار بد اندر کنار من
مخمور تا به صبح سفید از نماز شام

در گوشه‌ای که کس نبد آگه ز حال ما
زان عشرت به غایت و زان مستی تمام

نه مطرب و نه ساقی و نه یار و نه حریف
او بود و انوری و می لعل والسلام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.