هوش مصنوعی: شاعر از رنج‌های عشق و هجران معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که از زندگی و وجود خود خسته شده است. او از بی‌توجهی معشوق و غم‌های ناشی از این عشق نافرجام گلایه می‌کند و آرزوی شادی و رهایی از این دردها را دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، موضوعات مطرح‌شده مانند رنج عشق و هجران ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک یا مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۲

ای مسلمانان ز جان سیر آمدم
بی‌نگارم از جهان سیر آمدم

گر نبودی جان که دیدی هجر او
از وجود خود از آن سیر آمدم

شادیی باید ز غم آخر مرا
از غم آن دلستان سیر آمدم

از دلم هرگز نپرسد آن نگار
از مراعات زمان سیر آمدم

گفتم از صفرا ز من سیر آمدی
گفت آن کافر که هان سیر آمدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.