هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و رنجی که در زندگی خود تجربه میکند سخن میگوید. او از عمر و عیش خود ناراضی است و آرزوی لحظهای بیغم دارد. شاعر از دست غم خود رنج میبرد و حاصل جوانی خود را دامنی پر از آب و خون میداند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق و احساساتی مانند غم، رنج و نارضایتی از زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۹۶
زیر بار غمی گرفتارم
کاندرو دم زدن نمیآرم
عمر و عیشم به رنج میگذرد
من از این عمر و عیش بیزارم
در تمنای یک دمی بیغم
همه شب تا به روز بیدارم
تا غمت میکشد گریبانم
دامنت چون ز دست بگذارم
حاصل دولت جوانی خویش
دامنی پر ز آب و خون دارم
کاندرو دم زدن نمیآرم
عمر و عیشم به رنج میگذرد
من از این عمر و عیش بیزارم
در تمنای یک دمی بیغم
همه شب تا به روز بیدارم
تا غمت میکشد گریبانم
دامنت چون ز دست بگذارم
حاصل دولت جوانی خویش
دامنی پر ز آب و خون دارم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.