هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه عاشقی و جدایی سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عشق او را از همه چیز بریده و به عهد و پیمانش پایبند نمانده است. با وجود درد هجران، از وصل یارش راضی است و امیدوار است که شب هجران به پایان برسد. شاعر همچنین اشاره می‌کند که نصیحت و پند دیگران در حالتی که او اسیر عشق است، سودی ندارد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد تا بتواند به درستی درک و تفسیر شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۵

دل باز به عاشقی درافکندم
برداد به باد عهد و سوگندم

پیوست به عشق تا دگرباره
ببرید ز خاص و عام پیوندم

برکند به دست عشوه از بیخم
تا بیخ صلاح و توبه برکندم

پندم بدهد همی شود در سر
این بار که نیک نیک دربندم

چون بستهٔ بند عاشقی باشم
کی سود کند نصیحت و پندم

از مرهم وصل فارغم زیرا
کز یار به درد هجر خرسندم

آخر شب هجر بگذرد بر من
گر بگذارند روزکی چندم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.