هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید و با وجود رنج‌ها، عشق را با جان و دل می‌پذیرد. او از سختی‌ها و تهمت‌ها نمی‌هراسد و با وجود نداری، گوهرهای معنوی به معشوق پیشکش می‌کند. شعر همچنین حاوی مفاهیم عرفانی و اشاره به جلوه‌های معنوی و عشق الهی است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و رنج عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۶

تا نپنداری که دستان می‌کنم
اینکه از دست تو افغان می‌کنم

کارم از هجران به جان آورده‌ای
جان خوشست این ناخوشی زان می‌کنم

دوستی گویی نه از دل می‌کنی
راست می‌گویی که از جان می‌کنم

نفی تهمت را اگر دشوار عشق
پیش هرکس بر دل آسان می‌کنم

بی‌لب و دندان شیرین تو صبر
از بن سی و دو دندان می‌کنم

بر من از خورشید هم پیداترست
کان به گل خورشید پنهان می‌کنم

دامن از من درمکش تا هر دمت
رشوتی نو در گریبان می‌کنم

زر ندارم لیکن از دریای طبع
هر زمانت گوهرافشان می‌کنم

اهل شو در عشق تا چون انوریت
جلوهٔ اهل خراسان می‌کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.