هوش مصنوعی:
در این متن، شاعر از رسیدن به مراد دل و دیدار با معشوق سخن میگوید. او از تجربههای عاشقانهاش مانند گشودن تابهای زلف معشوق و چشیدن شربت لعل لبهایش یاد میکند. شاعر بیان میکند که بدون فراق، با معشوق نفسها را به هم آمیخته و از ناز و راز او لذت برده است. همچنین، او به وفاداری به عهد و پیمان با معشوق اشاره میکند و از مقاومت در برابر زمانه سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و اصطلاحات بهکاررفته در متن ممکن است نیاز به تفسیر و توضیح داشته باشد که برای سنین بالاتر مناسبتر است.
غزل شمارهٔ ۲۳۴
آخر به مراد دل رسیدیم
خود را و ترا به هم بدیدیم
از زلف تو تابها گشادیم
وز لعل تو شربها چشیدیم
بیآنکه فراق همنفس بود
با تو نفسی بیارمیدیم
بر دست تو توبها شکستیم
بر تن ز تو جامها دریدیم
ناز تو به طبع دل ببردیم
راز تو به گوش جان شنیدیم
با ما به زبان رسم و عادت
زرقی که فروختی خریدیم
سر بر خط عهد تو نهادیم
خط گرد زمانه درکشیدیم
خود را و ترا به هم بدیدیم
از زلف تو تابها گشادیم
وز لعل تو شربها چشیدیم
بیآنکه فراق همنفس بود
با تو نفسی بیارمیدیم
بر دست تو توبها شکستیم
بر تن ز تو جامها دریدیم
ناز تو به طبع دل ببردیم
راز تو به گوش جان شنیدیم
با ما به زبان رسم و عادت
زرقی که فروختی خریدیم
سر بر خط عهد تو نهادیم
خط گرد زمانه درکشیدیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.