هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر زیبایی چهره معشوق را با عناصر طبیعی مانند آفتاب مقایسه می‌کند و از تأثیرات عشق و هجران بر خود می‌گوید. شاعر از زیبایی چهره معشوق، موهایش و نگاهش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این زیبایی باعث ویرانی عالم شده است. همچنین، شاعر از درد هجران و آتش عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۹

ای رخت رشک آفتاب شده
آفتاب از رخت به تاب شده

آفتابیست آن دو عارض تو
زلف تو پیش او نقاب شده

زود بینم ز تیر غمزهٔ تو
عالمی سر بسر خراب شده

گرچه هست ای پری‌وش مه‌رو
بتگری را رخت مب شده

هست بر آتش غم هجرت
جگر انوری کباب شده
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.