هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه و مدحی است که در آن شاعر از عشق و معشوق، غم و شادی، و همچنین از شخصیت‌های برجسته و فضایل اخلاقی مانند جود و کرم، علم و عدل سخن می‌گوید. شاعر از معشوقی زیبا و فریبنده یاد می‌کند که دارای صفات برجسته‌ای است و از او به عنوان نماد کمال و جمال یاد می‌شود. همچنین، شاعر به ستایش شخصیت‌های بزرگ و تأثیرگذار مانند صدرالوزراء مؤیدالملک می‌پردازد و از فضایل اخلاقی و کمالات آنان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات ادبی پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. بنابراین، این متن برای مخاطبان بالای 16 سال که توانایی درک مفاهیم عمیق و ادبیات کلاسیک را دارند، مناسب است.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر

گشت از دل من قرار غایب
کارم نشود به از نوایب

دل دم‌خور و دل‌فریب شادان
غم حاضر و غمگسار غایب

بر ضعف تنم قضا موکل
بر سوز دلم قدر مواظب

افلاک به رمح طعنه طاعن
ایام به سیف هجر ضارب

ماییم و شکایت احبا
ماییم و ملامت اقارب

آشفته دل از جهان جافی
آسیمه‌سر از سپهر غاضب

بر چهره دلیل شمع سوزان
بر دیده رسیل دمع ساکب

آسیب عوایق از چپ و راست
آشوب خلایق از جوانب

هر مستویی ز وصل مغلوب
هر ممتنعی ز هجر واجب

شاخ گل عیش با عوالی
برگ گل انس با قواضب

با این همه شوق فتنه مفتی
با این همه قصه عشق خاطب

معشوق بتی که هست پیوست
عشقش چو زمانه پر عجایب

با شمس و قمر به رخ مساعد
با شهد و شکر به لب مناسب

از نوش به مل درش لی
وز مشک به گل برش عقارب

چین کله بر عقیق چینی
تیر مژه بر کمان حاجب

رخساره چو گلستان خندان
زلفین چو زنگیان لاعب

با روح دو بسدش معاشر
با عقل دو نرگسش معاتب

از توبه برآمده ز حالش
هر روز هزار مرد تایب

جماش بدان دو چشم عیار
قلاش بدان دو زلف ناهب

شیرینی لطفش از نوادر
زیبایی وصفش از غرایب

زیبا بود آن سخن که باشد
دیباچهٔ آفرین صاحب

صدرالوزراء مؤیدالملک
دست و دل و دیدهٔ مراتب

دریای کرم نمای صافی
خورشید فرح‌فزای صائب

ممدوح ائمه و سلاطین
مشهور مشارق و مغارب

معمور به حشتمش اقالیم
منصور به دولتش کتایب

چون باد صبا به خلق نیکو
چون ابر سخی به دست واهب

از خون مخالفان طاغی
وز مغز محاربان حارب

آلوده هژبر را براثن
اندوده عقاب را مخالب

مکشوف به کوشش و به بخشش
مشعوف به قادم و به ذاهب

در قبضهٔ علم او مهمات
در سایهٔ صدق او تجارب

یک عالم و صدهزار جاهل
یک صادق و صدهزار کاذب

عقل و نظرش سر مساعی
جود و کرمش در مواهب

در مسکن علم و عدل ساکن
بر مرکب قدر و جاه راکب

مجموع مکارم و معالی
قانون مفاخر و مناقب

ای هر ملکی ترا مخاطب
وی هر ملکی ترا مخاطب

نام تو چو آفتاب معروف
کام تو چو روزگار غالب

درگاه تو عام را مطامع
ایوان تو خاص را مکاسب

گردون به ستایش تو مایل
اختر به پرستش تو راغب

گفتار ترا ائمه عاشق
دیدار ترا ملوک طالب

منشور تو درج پر جواهر
ایوان تو چرخ پر کواکب

چون ماه ترا هزار منهی
چون تیر ترا هزار کاتب

چالاک‌تر از عصای موسی
فرخ قلمت گه مرب

ای جود ترا بحار خازن
وی حلم ترا جبال نایب

آزادهٔ دهر و صدر اسلام
با درد نوایب و مصایب

زنده است به تو که زنده کردی
ادرار جهانیان و راتب

روشن به تو گشت شغل گیتی
شارق ز تو گشت شمس غارب

تا هست علوم را مبادی
تا هست امور را عواقب

حکم تو همیشه باد باقی
عزم تو همیشه باد ثاقب

با چرخ کمال تو مشارک
با دهر جمال تو مصاحب
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۴۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح ناصرالدین طاهر
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.