هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری از معشوق و رنج‌های عاشقانه می‌گوید. او از معشوقی که از او دور شده و به او بی‌توجهی کرده، شکایت می‌کند و از خدا می‌خواهد که او را در این رنج تنها نگذارد. شاعر همچنین اشاره می‌کند که معشوق او ارزشمندتر از هر چیزی است و حتی اهل بهشت نیز حاضر نیستند او را با چیزی معاوضه کنند. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که او را از نظر دور نداشته باشد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲

چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا

شاد نابوده ز وصل تو من و نابوده
توجفا کرده و من داشته معذور ترا

صورت پاک ترا از نظر پاک مپوش
که به جز دیدهٔ پاکان ندهد نور ترا

گر ز دیدار تو آگاه شوند اهل بهشت
سر مویی نفروشند به صد حور ترا

ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی
چه غم از حال ستم‌دیدهٔ رنجور ترا؟

تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز
سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا

اوحدی را ز نظر دور مدار، ای دل و جان
که دلارام ترا دارد و منظور ترا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.