هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و غم ناشی از آن سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عشق الهی تنها یار اوست و غم این عشق، کار و زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر به اقرار خود در عشق الهی پایبند است و از زاهدان و مدعیان انتقاد می‌کند. او از ساقی می‌خواهد که شراب بیاورد تا خرقه‌اش را بفروشد و مدعیان را به چالش بکشد. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که علم نیک و بد جای دیگری است و تفاوت‌ها تنها در پندار ماست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شراب و خرقه ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۷

ای غم عشق تو یار غار ما
جز غمت خود کس نزیبد یار ما

کار ما با غم حوالت کرده‌ای
نی، به این‌ها برنیاید کارما

در ازل جان دل به مهرت داد و این
تا ابد مهریست بر رخسار ما

ما همان اقرار اول می‌کنیم
گر دو گیتی می‌کنند انکار ما

ساقی، از رندان حریفی را بخوان
تا به می بفروشد این دستار ما

می بیار و خرقهٔ ما را بکن
تا ببیند مدعی زنار ما

علم نیک و بد چو جای دیگرست
این تفاوت چیست در پندار ما؟

زاهدان فردا چه گویندار خدای؟
سهل گیرد کار برخمار ما

تا رضای او نباشد، اوحدی
توبه بی‌کارست و استغفار ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.