هوش مصنوعی: این متن بیانگر ناراحتی و شکایت از بی‌عدالتی و آزارهایی است که بر شاعر رفته است. شاعر از این که دیگران به فریادش نرسیده‌اند و او را درک نکرده‌اند، گلایه می‌کند. همچنین، او از این که کسی متاعی که او عرضه کرده را نمی‌خرد، اظهار ناراحتی می‌کند و از بی‌خوابی و رنج خود می‌گوید. در نهایت، شاعر از اوحدی می‌خواهد که نمک بر جگرش نریزد، زیرا او نیز مانند شاعر در حال انجام کارهای شوریده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق و احساساتی مانند ناراحتی، بی‌عدالتی و رنج است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۹

چو آشفته دیدی که شد کار ما
نگشتی دگر گرد بازار ما

میزار ما را، که کار خطاست
دلیری نمودن به آزار ما

به فریاد ما گر چنین می‌رسی
به گردون رسد نالهٔ زار ما

دل ما ننالیدی از چشم تو
اگر جور کردی به مقدار ما

بجز ما نخواهد خریدن کسی
متاعی که بستی تو در بار ما

چه خسبی؟ که شبهای تاریک خواب
نیامد درین چشم بیدار ما

مریز اوحدی را نمک بر جگر
که شوریده او می‌کند کار ما
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.