هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و محبت به عنوان نیرویی قدرتمند و تغییردهنده سخن می‌گوید. او از تأثیر عشق بر روح و روان انسان و ارتباط آن با ضمیر و دل صحبت می‌کند. شاعر همچنین به ناتوانی خود در بیان کامل این احساسات اشاره می‌کند و از عشق به عنوان عاملی که ازلی و ابدی است یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که عشق فراتر از زمان و مکان است و هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالانی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی دارند مناسب است.

غزل شمارهٔ ۴۰

از ما به فتنه سرمکش، ای ناگزیر ما
که آمیزشیست مهر ترا با ضمیر ما

ما قصه‌ای که بود نمودیم و عرضه داشت
تا خود جواب آن چه رساند بشیر ما

نی‌نی ، به پیک و نامه چه حاجت؟ که حال دل
دانم که نانوشته بخواند مشیر ما

ای باد صبح‌دم خبر ما بپرس نیک
کین نامها نه نیک نویسد دبیر ما

ای صوفی، ار تو منکر عشقی به زهد کوش
ما را ز عشق توبه نفرمود پیر ما

بس قرنها سپهر بگردد بدین روش
تا بر زمین عشق نیابد نظیر ما

پستان خود به مهر بیالود و دوستی
روز نخست دایه که می‌داد شیر ما

در آب و گل ز آدم خاکی نشان نبود
کغشته شد به آب محبت خمیر ما

دلبر ز آه و نالهٔ من هیچ غم نداشت
دانست کان شکار نیفتد به تیر ما

زان دل شکسته‌ایم که بر دوست بسته‌ایم
کز ما دل شکسته طلب کرد میر ما

سهلست دستگیری افتاد گان ولی
وقتی بود که دوست شود دستگیر ما

با خار ساختیم، که گل دیر بردمد
شاخ بلند دوست به دست قصیر ما

از جان برآمدست، نباشد شگفت اگر
در دل نشیند این سخن دلپذیر ما

ای اوحدی، اگر ید بیضا بر آوری
مشنو، کزان تنور برآید فطیر ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.