هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی و دوری معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که دل بی‌قرارش تحمل دوری از او را ندارد. او از معشوق می‌خواهد که امشب از کنارش نرود و به او وفادار بماند. شاعر همچنین از عشق و علاقه شدید خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر هزاران مشکل پیش بیاید، باز هم تنها به او فکر می‌کند و از عشق او زار است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹

مکن از برم جدایی، مرو از کنارم امشب
که نمی‌شکیبد از تو دل بی‌قرارم امشب

ز طرب نماند باقی، که مرا تو هم وثاقی
چو لب تو گشت ساقی نکند خمارم امشب

چه زنی صلای رفتن؟چو نماند پای رفتن
چه کنی هوای رفتن؟ که نمیگذارم امشب

به رخم چو بر گشادی در وعدها که دادی
نه شگفت اگر به شادی نفسی برآرم امشب

چو شدم وصال روزی، به توقعم چه سوزی؟
چه شود که بر فروزی دل سوکوارم امشب؟

گل بخت شد شکفته، که شوم چو بخت خفته
که تو داده‌ای نهفته بر خویش بارم امشب

اگر از هزار دستم، بکشند خوار و پستم
چو یکی همی پرستم، چه غم از هزارم امشب

دگر آرزو نجویم، پی آرزو نپویم
همه از تو شکر گویم، که تویی شکارم امشب

دل اوحدی تو داری، چو نمی‌دهی بیاری
نکنم به ترک زاری، که ز عشق زارم امشب
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.