هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق معشوق رنج می‌کشد. شاعر از تنهایی، درد دل، اشک‌های بی‌پایان و چهره‌ای غمگین سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و از عشق و مهر به عنوان درمان دردهایش یاد می‌کند. شاعر همچنین به شجاعت و فداکاری در راه عشق اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که مرد عشق از جان خود نمی‌ترسد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند درد و رنج عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۷۶

عشق و درویشی و تنهایی و درد
با دل مجروح من کرد آنچه کرد

آه من شد سرد و دل گرم از فراق
بر سر کس کی گذشت این گرم و سرد؟

مونسم مهرست و صحبت اشک سرخ
علتم عشقست و برهان روی زرد

دیده‌ای دارم درو پیوسته آب
چهره‌ای دارم برو همواره گرد

نازنینا، در فراق روی تو
چند باید بودنم با سوز و درد؟

گفته بودی: غم خورم کار ترا
غم نخوردی تا غمت خونم نخورد

حاکمی، گر نرم گویی ور درشت
بنده‌ام، گر صلح جویی ور نبرد

مرد عشق از جان نترسد در غمش
وآنکه از جانی بترسد نیست مرد

ای که بستی دستهٔ‌گل از رخش
من به بویی قانعم زان روی ورد

اوحدی، یا ترک روی او بگوی
یا بساط نیک نامی در نورد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.