هوش مصنوعی:
این متن به بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی میپردازد. در آن از حقیقت، طریقت، معنا و نیستی سخن گفته شده است. شاعر تأکید میکند که حقیقت را نمیتوان با زبان بیان کرد و تنها با گذر از ظواهر و رسیدن به عمق معنا میتوان آن را درک کرد. همچنین، اشاره میشود که رسیدن به حقیقت نیازمند رهایی از تعلقات دنیوی و پذیرش نیستی است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیازمند تجربه و بلوغ فکری است. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد یا نیاز به توضیحات بیشتری داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۱
وجود حقیقت نشانی ندارد
رموز طریقت بیانی ندارد
به صحرای معنی گذر، تا ببینی
بهاری که بیم خزانی ندارد
جمال حقیقت کسی دیده باشد
که در باز گفتن زبانی ندارد
درین دانه مرغی تواند رسیدن
که جز نیستی آشیانی ندارد
تنی را، که در دل نباشد غم او
رها کن حدیثش، که جانی ندارد
به چیزی توان برد چیزی که این جا
به نانی نیرزد، که نانی ندارد
بگفت اوحدی هر چه دانست با تو
گرش باز یابی زیانی ندارد
رموز طریقت بیانی ندارد
به صحرای معنی گذر، تا ببینی
بهاری که بیم خزانی ندارد
جمال حقیقت کسی دیده باشد
که در باز گفتن زبانی ندارد
درین دانه مرغی تواند رسیدن
که جز نیستی آشیانی ندارد
تنی را، که در دل نباشد غم او
رها کن حدیثش، که جانی ندارد
به چیزی توان برد چیزی که این جا
به نانی نیرزد، که نانی ندارد
بگفت اوحدی هر چه دانست با تو
گرش باز یابی زیانی ندارد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.