هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق مانند لب‌های شیرین و موهای کمندگونه‌اش یاد می‌کند و بیان می‌کند که عشق به معشوق، دل او را آتش زده و از بند دنیا رها کرده است. شاعر همچنین از رنج‌های عشق و تأثیرات عمیق آن بر دل و جان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۳

نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد
کو چو لبت پسته‌ای به قند بر آرد

صید چو آن زلف چون کمند ببیند
پیش رود، سر به آن کمند برآرد

بر چمن و سبزه آفتی مرسادش
باغ، که سروی چنین بلند بر آرد

پیش من آن خاک پر ز لعل، که روزی
گرد خود از نعل آن سمند بر آرد

سینه سپند تو گشت و آتش سودا
تا به کجا بوی این سپند بر آرد؟

بر دل ریشم، شبی که دیده بگرید
خط تو آن را به ریشخند بر آرد

جان مرا چون محبت تو پسندید
گر ندهم، سر به ناپسند برآرد

بیخ که دست غمت به سینه فرو برد
از دل من شاخ پر گزند بر آرد

اوحدی از بند هر دو کون برآید
گر دل او را لبت ز بند برآرد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.