هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و تأثیرات عمیق آن بر فرد سخن می‌گوید. شاعر از دست دادن هوش، طاقت، دل و حتی دانش و دین خود را به دلیل عشق توصیف می‌کند. او احساس می‌کند که عشق او را از خود بیگانه کرده و همه چیز را از او گرفته است. شاعر همچنین به قدرت عشق اشاره می‌کند که حتی تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق و فلسفی درباره عشق و تأثیرات آن بر فرد است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۴

روی خود بنمود و هوش از ما ببرد
طاقت و هوش از تن شیدا ببرد

دل شکیب از روی خوب او نداشت
زان میان بگذاشتیمش تا ببرد

روی او چون دید نقش ما و من
نام من گم کرد و رخت ما ببرد

زین جهان من داشتم جان و دلی
این به دست آورد و آن در پا ببرد

من چنین در جوش و آتش ناپدید
گر نهان آمد، مرا پیدا ببرد

دانش و دین مرا آن چشم ترک
روز غارت بود، در یغما ببرد

از دل من بود هر غوغا که بود
پیش او رفت آن دل و غوغا ببرد

راه فردا بر گرفت از امشبم
کامشبم بگرفت و تا فردا ببرد

تا قیامت هر که گوید سرعشق
قطره‌ای باشد، کزین دریا ببرد

جای آن هست ار کنی جوش و فغان
اوحدی، کش عشق او از جا ببرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.