هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق عشق را بر شاعر توصیف می‌کند. شاعر از تغییرات روحی و احساسی که عشق در او ایجاد کرده است، سخن می‌گوید و از این که عشق او را از دنیای مادی و معنوی دور کرده و به سمت معشوق کشانده است، ابراز تأسف می‌کند. همچنین، شاعر از تأثیرات مثبت عشق بر زندگی خود، مانند بیداری و زنده‌شدن دوباره، صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جدایی از دنیای مادی و معنوی نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۳

هوست معتکف خانهٔ خمارم کرد
عشقت از صومعه و مدرسه بیزارم کرد

خاطرم را ز حدیث دو جهان باز آورد
لب لعل تو به یک عشوه، که در کارم کرد

شورها در سر و با خلق نمی‌یارم گفت
زخمها بر دل و فریاد نمی‌یارم کرد

می‌شنیدم که: شود نیک به شربت بیمار
شربتی داد خیال تو، که بیمارم کرد

من ندانم سبب گرم و گدازی که مراست
تا چه زورست و تعدی که چنین زارم کرد؟

سایه‌ای بودم و عکس تو بپوشید مرا
ذره‌ای بودم و نور تو پدیدارم کرد

دیده تا باز گشودم بتو، اندیشه ببست
در بر وی همه و روی به دیوارم کرد

آنکه اندر عقب من به تعبد کوشید
بعد ازین حال ندانست که انکارم کرد

مرده بودم، به سخن‌های تو گشتم زنده
خفته بودم، صفت حسن تو بیدارم کرد

بادهٔ هر که چشیدم سبب مستی بود
اوحدی زان قدحی داد، که هشیارم کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.