هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از دل‌هایی که در عشق شکسته شده‌اند و از کسانی که درد عشق را درک نکرده‌اند، صحبت می‌کند. همچنین، به انتقاد از مدعیان و بدگویان اشاره می‌کند و از وفاداری و انتظار برای یار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی و استفاده از زبان شعر کلاسیک، برای مخاطبانی مناسب است که توانایی درک مفاهیم پیچیده و احساسات عمیق را دارند. همچنین، ممکن است برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و انتقاد اجتماعی برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۶

آن کس که دلیش بوده باشد
و آن دل صنمی ربوده باشد

آن ساده چه داند این حکایت؟
کو را ستمی نسوده باشد

دود دل ما کسی ببیند
کش آینهٔ زدوده باشد

ای مدعی، از نکوهش ما
بگذر تو، که ناستوده باشد

آن روز بیا و دیده دربند
کو پرده ز رخ گشوده باشد

آن یار که در وفاش تا روز
بیدارم و او غنوده باشد

گفتی: سرفتنه‌ایش بودست
جز کشتن ما چه بوده باشد؟

قاصد، که ببرد نامهٔ من
چون نامه بدو نموده باشد؟

دانم که: به وصف من رقیبش
عیبی دو سه در ربوده باشد

گو: قصهٔ دوستان خود دوست
از بدگویان شنوده باشد

تا گندم اوحدی رسیدن
دشمن چو خورد دروده باشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.