هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رویاها و احساسات پیچیده خود سخن می‌گوید. او خوابی دیده که تعبیر آن را نمی‌داند و از خشم و رفتار عجیب معشوق خود شکایت می‌کند. شاعر از تقاضای بوسه و پاسخ معشوق که به جای وصال، فراق را پیش‌بینی می‌کند، ناراحت است. او از دل‌پذیری خط لب معشوق و عدم روشنی معنای آن سخن می‌گوید و از تقصیر دل خود و درد بی‌درمانش می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی و روان‌شناختی پیچیده‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه احساسی بیشتری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و درد عاطفی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۵

دوشت به خواب دیدم، تعبیر این چه باشد؟
با من به خشم بودی، تاثیر این چه باشد

گفتم که: بوسه‌ای ده، انگشت را به طیره
بر هر دو لب نهادی، تقریر این چه باشد؟

چون مشرف غم خود کردی دل مرا تو
با من یکی نگویی: توفیر این چه باشد؟

گفتم: وصال، گفتی:« هذا فراق بینی»
بس مشکل آیتست این، تفسیر این چه باشد؟

خطیست بر لب تو بس دلپذیر و بر من
روشن نگشت، گویی: تحریر این چه باشد؟

گفتی: دل تو با من تقصیر کرد، جانا
زین دل چه گرد خیزد؟ تقصیر این چه باشد؟

از دردت اوحدی را آرام نیست یک دم
درمان او چه سازم؟ تدبیر این چه باشد؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.