۳۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۵

دوشت به خواب دیدم، تعبیر این چه باشد؟
با من به خشم بودی، تاثیر این چه باشد

گفتم که: بوسه‌ای ده، انگشت را به طیره
بر هر دو لب نهادی، تقریر این چه باشد؟

چون مشرف غم خود کردی دل مرا تو
با من یکی نگویی: توفیر این چه باشد؟

گفتم: وصال، گفتی:« هذا فراق بینی»
بس مشکل آیتست این، تفسیر این چه باشد؟

خطیست بر لب تو بس دلپذیر و بر من
روشن نگشت، گویی: تحریر این چه باشد؟

گفتی: دل تو با من تقصیر کرد، جانا
زین دل چه گرد خیزد؟ تقصیر این چه باشد؟

از دردت اوحدی را آرام نیست یک دم
درمان او چه سازم؟ تدبیر این چه باشد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.