هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج شاعر از عشق و جدایی است. شاعر از معشوق خود گلایه می‌کند که او را رها کرده و درد و غم را به او تحمیل کرده است. شاعر از این می‌پرسد که اگر از این غصه بمیرد یا نتواند بار غم را تحمل کند، مسئولیت آن با کیست. همچنین، شاعر از بی‌توجهی معشوق به نیازهای عاطفی خود شکایت می‌کند و از این می‌پرسد که اگر مجبور شود به زور چیزی را بگیرد، تقصیر کیست.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم مانند درد و رنج عاطفی، جدایی، و گلایه‌های عاشقانه ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۸

چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟
دردم تو می‌فرستی، درمانم از که باشد؟

گفتی: برو ز پیشم، خود می‌روم، ولیکن
زین غصه گر بمیرم تاوانم از که باشد؟

چون در فراق خویشم زار و ضعیف کردی
گر بار غم کشیدن نتوانم، از که باشد؟

دردم همی فرستی هر ساعت از برخود
باز آر به درد دوری درمانم، از که باشد؟

چون بوسه‌ای به زاری هرگز نمی‌دهی تو
گر بعد ازین به زورت بستانم، از که باشد؟

دوشم به طنز گفتی: کز کیست این فغانت؟
زخم تو می‌خورم من، افغانم از که باشد؟

جوری که می‌پسندی بر اوحدی نهانی
گر در میان مردم برخوانم، از که باشد؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.