هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دیدن معشوق باعث آرامش و شادی او می‌شود، در حالی که دوری از او او را بیمار و ناراحت می‌کند. شاعر همچنین به این موضوع اشاره می‌کند که عشق امری اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان از آن گریخت.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم شعری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۴۹

بی‌روی تو جان در تن بیمار همی باشد
دل شیفته می‌گردد، تن زار همی باشد

خو کرد دل ریشم با روی تو وین ساعت
روزی که نمی‌بیند بیمار همی باشد

در کار سر زلفت یک لحظه که می‌پیچم
دست و دل من سالی از کار همی باشد

اول بتو دادم دل آسان و ندانستم
کین کار به آخر در، دشوار همی باشد

از عشق حذر کردن سودی نکند، زیرا
کاری که بخواهد شد، ناچار همی باشد

اندک نشمارم من سودای تو گر اندک
چندی چو فراهم شد بسیار همی باشد

چون اوحدی از دیده خوابم نبرد کلی
گر فتنه چشم تو بیدار همی باشد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.