هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دوری از معشوق سخن می‌گوید. او آرزو می‌کند که بتواند به وصال معشوق برسد و از دوری او رنج می‌برد. شاعر همچنین از زیبایی و ارزش معشوق سخن می‌گوید و معتقد است که چنین زیبایی و نور بصیرت نباید در دست افراد نابینا به معنای واقعی قرار گیرد. در نهایت، شاعر امیدوار است که بتواند دوباره معشوق را به دست آورد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی مانند نور بصیرت و ارزش زیبایی، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۹۴

کی مرا نزد تو همچون دگران بگذارند؟
این قدر بس که ز دورم نگران بگذارند

هیچ شک نیست که ما هم به نصیبی برسیم
از وصال تو، گرین جمله بران بگذارند

در جهان کار رخ و قد تو بالا گیرد
اگر این کار به صاحب نظران بگذارند

صورتی را که ازو نور بصیرت خیزد
حیف باشد که بدین بی‌بصران بگذارند

ما به پند پدران از پی خوبان روزی
بنشینیم گرین خوش پسران بگذارند

ای که از دام من شیفته بگریخته‌ای
دگرت صید کنم گرد گران بگذارند

اوحدی، گر چه ترا هم خبری چندان نیست
با تو سهلست گرین بی‌خبران بگذارند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.