هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق و دلباختگی خود سخن می‌گوید و از ویژگی‌های فیزیکی معشوق مانند زلف و ابرو به عنوان نمادهایی از زیبایی و جذابیت یاد می‌کند. او همچنین از آرزوی وصال و ترس از دوری معشوق می‌گوید و ابراز می‌کند که حتی با وجود سختی‌ها، عشقش پایدار خواهد ماند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۰

رخت دل بدزدد نهان شود
دلم بر تو زین بد گمان شود

چو زلف تو جستم کمند شد
گر ابروت جویم کمان شود

به وصل تو تعجیل کرد نیست
مبادا کزین پس گران شود

دلت می‌دهم، بوسه‌ای بده
کزان بوسه دل جفت جان شود

وگر نیستت بر من ایمنی
بیارم کسی، تا ضمان شود

نتانم که وصف لبت کنم
گرم موی بر تن زبان شود

سرم پیر شد ور رسم بتو
ز سر بار دیگر جوان شود

نگوید به ترک تو اوحدی
گرش دین و دنیا زیان شود

ازو به نیابی معاملی
که گویی چنین کس چنان شود
وزن: فعولن فعولن مفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.