هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و از روزهای خوش گذشته یاد می‌کند. او از توانایی‌های خود در جلب محبت و رسیدن به آرزوها صحبت می‌کند و از غم هجران و اشک‌هایش می‌گوید. در نهایت، آرزویش این است که با رسیدن به معشوق، دلش به آرامش برسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که درک آن نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۳۶۲

گر آن کاری که من دانم بر آید
بهل تا در وفا جانم برآید

من آن ایام دولت را چه گویم؟
که گوی او به چوگانم برآید

کدامین مور باشم من؟ که روزی
سخن پیش سلیمانم برآید

شکار آهویی زان گونه وحشی
عجب کز شست و پیکانم برآید!

چنان گریم ز هجرانش، که کشتی
به آب چشم گریانم برآید

برآرد غنچهٔ مهر آن گیاهی
کز اشک همچو بارانم برآید

رسانم اوحدی را دل به کامی
لب او گر بدندانم برآید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.