هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر وفاداری و یکدلی در عشق است. شاعر تأکید می‌کند که تنها یک یار را برمی‌گزیند و هیچ کس دیگری را در دل و سر جای نمی‌دهد. او از عشق و مهر به عنوان عناصر اصلی زندگی یاد می‌کند و از نصیحت‌ها و ملامت‌های دیگران می‌گریزد. شاعر همچنین از عشق خود به یارش دفاع می‌کند و از او می‌خواهد که او را خوار نشمارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وفاداری و یکدلی در عشق نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۳۸۲

ما بغیر از یار اول کس نمیگیریم یار
اختیار اولین یارست و کردیم اختیار

هر زمان مهری و پیوندی نباشد سودمند
هر زمان عهدی و پیمانی نیاید سازگار

سر یکی داریم و دریک تن نمیباید دو سر
دل یکی داریم و در یکدل نمی‌گنجد دو یار

دل چه باشد؟ عشق میباید که باشد بر مزید
سر چه باشد؟ مهر میباید که باشد برقرار

ای نصیحت کن، ملامت چند و چند؟ از دست تو
صد گریبان پاره کردم، دستم از دامن بدار

گر تو هم در سینه داری غیرتی، رشکی ببر
ور تو هم در دیده داری حیرتی اشکم ببار

عاشقم، گر عاشقی شوریده بینی در گذر
بیدلم، گر بیدلی آشفته بینی در گذار

دامنم را چون تهی دیدی ز گل، خاری منه
دلبرم را چون بری دیدی ز من، خوارم مدار

اوحدی، از یار هر جایی چه نالی بیش ازین؟
با تو میگفتم که: این کارت نمی‌آید به کار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.