۳۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۳

مگذر، ای ساربان، ز منزل یار
تا دمی در غمش بگریم زار

از برای کدام روز بود؟
اشک خونین و دیدهٔ‌خونبار

گر قیامت کنیم، شاید، از آنک
با قیامت فتادمان دیدار

پار با دوست بوده‌ایم این جا
آه ازین پیش دوست بودن پار!

ساقی، از جام باده‌ای داری
به چنین فرصتی بیا و بیار

مطرب، ار مانعی و عذری نیست
نفسی وقت عاشقان خوش دار

غزلی ز اوحدی گرت یادست
بر منش خوان به یاد آن دلدار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.