هوش مصنوعی: این شعر از مولانا، مخاطب را به دیدن زیبایی‌های معنوی و عرفانی دعوت می‌کند. شاعر از مخاطب می‌خواهد تا از ظواهر مادی و تاریکی‌ها عبور کرده و به نور حقیقت بنگرد. او تأکید می‌کند که برای رسیدن به عشق و وصال، نیازی به حرص و طمع نیست و باید با صبر و تواضع به سوی حقیقت حرکت کرد. همچنین، شاعر از مخاطب می‌خواهد تا از رفتارهای ناپسند مانند حرص و طمع دوری کرده و به جای آن، به زیبایی‌های معنوی و عرفانی توجه کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند دوری از طمع، توجه به زیبایی‌های معنوی و عرفانی، و صبر و تواضع برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است چالش‌برانگیز باشد. بنابراین، این متن برای سنین بالاتر که توانایی درک و تحلیل مفاهیم پیچیده‌تر را دارند، مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۳۹۵

ای دل، بیا و در رخ آن حور می‌نگر
بفگن حجاب ظلمت و در نور می‌نگر

برخیز و از شراب غمش مست گرد و باز
بنشین، در آن دو نرگس مخمور می‌نگر

یاری که دل ز دیدن او تازه می‌شود
مستورگو: مباش، مستور می‌نگر

بر خوان عشق حاجت دست دراز نیست
کوته نظر مباش و بهمنشور می‌نگر

وقتی که انگبین وصالش کنند بخش
خوی مگس مگیر و چو زنبور می‌نگر

تنگ شکر به سرد مزاجان بمان و تو
از گوشه‌ای چو مردم محرور می‌نگر

همچون سگ حریص مکن قصد گردران
قصاب را ببین و به ساطور می‌نگر

علت حجاب می‌شود اندر میان خلق
دست از طمع بدار و به فغفور می‌نگر

نزدیک بار اگر ندهندت مجال قرب
بنشین و همچو اوحدی از دور می‌نگر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.