هوش مصنوعی: شاعر در این متن از باد صبحگاهی درخواست می‌کند تا به کمک او بیاید و دردها و رنج‌هایش را تسکین دهد. او از عشق و هجران می‌گوید و از عشق خود به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عشق و فراق شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و از او حمایت کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۶۶

گر درد سر نباشدت، ای باد صبحدم
روزی به دستگیری ما رنجه کن قدم

پیش آی و تازه کن به سر آهنگ آن سرا
بر خیز و بسته کن به دل احرام آن حرم

او را یکی ببین و چو بینی « و ان یکاد»
بر خوان و چون بخوانی بر روی او بدم

گو: ای شکسته خاطر ما را به دست هجر
گو: ای سپرده سینهٔ ما را به پای غم

ما را به پیش ناوک هجران مکن هدف
ما را میان لشکر خواری مکن علم

زر خواستی به عشوه و سر می‌نهیم نیز
دل میبری به غارت و جان می‌دهیم هم

اینجا که خط تست بدان می‌نهیم سر
و آنجاکه نام ماست بر آن می‌کشی قلم

آهیست در فراقت و پنجاه شعله نار
چشمیست ز اشتیاقت و پنجاه کاسه نم

گاهی تنم چو رعد بنالد ز هجر پر
گاهی دلم چو برق بسوزد ز وصل کم

بر بیدلی، که عهد تو دارد مگیر خشم
بر عاشقی، که مهر تو ورزد، مکن ستم

پیش آر جوشنی، که ز پشتم گذشت تیر
بفرست مرهمی، که به جانم رسید الم

چون صید هر کسی شدی از بی‌کسان مگرد
چون رام دیگران شدی از اوحدی مرم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.