هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که پس از تحمل درد و رنج فراوان و نادیده گرفته شدن توسط معشوق، تصمیم به ترک او گرفته است. شاعر از این که معشوق به جای او به دشمن روی آورده، اظهار ناراحتی می‌کند و اعلام می‌کند که دیگر نمی‌خواهد با دل گمراه خود کاری داشته باشد. او همچنین از این که معشوق پس از سال‌ها همراهی و بندگی، او را رها کرده، ابراز تأسف می‌کند و تصمیم به ترک او می‌گیرد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات جدایی و رنج عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۴۸۷

چو دل در دیگری بستی نگاهش دار، من رفتم
چو رفتی در پی دشمن، مرا بگذار، من رفتم

پس از صد بار جانم را که سوزانیده‌ای از غم
چو با من در نمیسازی، مساز، اینبار من رفتم

کشیدم جور و میگفتم: ز وصلت برخورم روزی
چو از وصل تو دشمن بود برخوردار، من رفتم

ز پیش دوستان رفتن نباشد اختیار دل
بنالم، تا بداند خصم: کز ناچار من رفتم

چو دل پیش تو میماند گواهی چند برگیرم:
کزین پس با دل گمره ندارم کار، من رفتم

ترا چندین که با من بود یاری، بندگی کردم
چو دانستم که غیر از من گرفتی یار، من رفتم

بخواهم رفتن از جور تو من امسال و می‌دانم
که از شوخی چنان دانی که از پیرار من رفتم

مرا گفتی که: غمخوار تو خواهم شد بدلداری
نگارا، بعد ازینم گر تویی غمخوار، من رفتم

ندارد اوحدی با من سر رفتن ز کوی تو
تو او را یادگار من نگه می‌دار، من رفتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.