هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق مانند چشم‌های مست و زلف پریشان او یاد می‌کند و از غم و عشقی که در دل دارد می‌نالد. شاعر همچنین از غیرت و حسادت خود نسبت به معشوق صحبت می‌کند و از این که معشوق با دیگران نشست و برخاست می‌کند، اظهار ناراحتی می‌کند. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که به او بوسه‌ای بدهد تا از شر خمار باده رها شود.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غیرت و حسادت ممکن است نیاز به بلوغ فکری بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۶۵۶

در صدد هلاک من شیوهٔ چشم مست تو
مرد کشی و سرکشی عادت زلف پست تو

غیرت دل نشاندم بر سر آتشی دگر
هر نفسی که بنگرم با دگری نشست او

هر سر مویت، ای پسر، دست گرفته خاطری
در عجبم که: چون بود از همه باز رست تو؟

مست توام، چه می‌دهی باده به دست مست خود؟
بوسه بده، که نشکند باده خمار مست تو

تا به کنون اگر سرم داشت هوای دیگری
دست بیار، تا از آن توبه کنم به دست تو

با همه زیرکی، نگر: صید تو گشت اوحدی
ور تو تویی، در اوفتد پنجه ازو به شست تو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.