هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، توصیفی زیبا و احساسی از معشوق و ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی او ارائه می‌دهد. شاعر با استفاده از تشبیهات و تصاویر شاعرانه، عشق و دلباختگی خود را به معشوق بیان می‌کند و از احساسات عمیق خود نسبت به او سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به وفاداری و عشق بی‌قید و شرط خود اشاره کرده و از تأثیرات عشق بر زندگی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق، و همچنین به کارگیری تشبیهات و اصطلاحات ادبی پیچیده، برای مخاطبانی مناسب است که درک بهتری از ادبیات و مفاهیم عاطفی دارند. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۶۵۸

بنگر بدان دو ابروی همچون کمان او
وآن غمزهٔ چو تیر و رخ مهربان او

انگشت می‌گزد به تحیر کمان چرخ
ز انگشت رنگ داده و انگشتوان او

گر جان من طلب کند، از وی دریغ نیست
بشنو، که این دروغ نگفتم به جان او

گو: بوسه‌ای به جان بفروش، ار زیان کند
دل نیز می‌دهم، که نخواهم زیان او

با دشمنان دوست کنم دوستی مدام
زیرا که غیرت آیدم از دوستان او

از وی بپرس حال من، ای باد صبح دم
باشد که نام من برود بر زبان او

آن کو به حسن فتنهٔ آخر زمان بود
ناچار فتنها بود اندر زمان او

آن موی او به پای رسد، گر فرو کشی
لیکن به لاغری نرسد در میان او

گویی طبیب خفتهٔ ما را خبر نبود:
کامشب نخفت تا به سحر ناتوان او

روزی که جان اوحدی از تن جدا شود
از دوستی جدا نشود استخوان او

از ذوقهای شعر روانش بسی که خلق
گویند: کافرین خدا بر روان او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.