هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل‌هایی که در عشق می‌سوزند و از دوستی که گاه به دشمنی می‌گراید، صحبت می‌کند. شاعر تأکید می‌کند که گریختن از عشق ممکن نیست و باید با تمام وجود آن را پذیرفت. همچنین، او از پیری و دوری از عشق جوانی نیز ابراز تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و پیری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۵

ای دل مکن، بهر ستمی این نفیر ازو
چون جانت اوست، تن زن و دل برمگیر ازو

آن دوست گر به تیر کند قصد دشمنی
سر پیش‌دار و روی مگردان به تیر ازو

از یار ناگزیر نشاید گریختن
زان کس توان گریخت که باشد گزیر ازو

گر جان طلب کند ز تو جانان، بدین قدر
ضنت مکن، فدا کن و منت پذیر ازو

جانی که داغ عشق ندارد کجا برند؟
گر بایدت که زنده بمانی بمیر ازو

با مدعی بگوی که: ای بی‌بصر، مکن
عیب نظر، که دیده نبیند نظیر ازو

یعقوب در جدایی یوسف به جان رسید
تا بعد ازین چه مژده رساند بشیر ازو؟

در عشق نیکوان به جوانی کنند عیش
ما عیش چون کنیم؟ که گشتیم پیر ازو

ای در خطر فگنده دلم را تو از خطا
وانگه ندیده هیچ خطای خطیر ازو

روزی به دست باد نشانی به ما رسان
زان زلف عنبرین، که خجل شد عبیر ازو

از سوز اوحدی حذری کن، که وقتها
سلطان زیان کند، که بنالد فقیر ازو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.