هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از دوری معشوق خود رنج می‌برد. او از سوختن دل و جان خود در آتش هجران می‌گوید و از بی‌تفاوتی معشوق نسبت به حالش شکایت دارد. شاعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و اینکه حتی سنگ و آهن نیز از حال او متأثر شده‌اند. او از تنهایی و سوختن در آتش عشق سخن می‌گوید و از اینکه معشوقش به حال او توجهی ندارد، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۶۹۲

ای جان من ز هجر تو در تن بسوخته
صد دل ز مهر روی تو بر من بسوخته

سنگین دل تو در همه عمر از طریق مهر
بر حال من نسوخته و آهن بسوخته

هردم ز غصه، چیست نگویی مراد تو؟
زین ناتوان عاشق خرمن بسوخته

بی‌چهرهٔ چو شمع تو در خلوت تنم
دل را چراغ مرده و روغن بسوخته

بر درد و داغ و محنت و اندوه و رنج من
هم مرد خسته گشته و هم زن بسوخته

در مسکنی که این دل مسکین کشیده دم
خرمن به باد داده و مسکن بسوخته

چون اوحدی مرا ز غمت آتش جگر
در آستین گرفته و دامن بسوخته
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.