هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، زیبایی و جذابیت معشوق را با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا توصیف می‌کند. شاعر از زلف، چشم، و لب‌های معشوق به عنوان عناصری جادویی و تاثیرگذار یاد می‌کند که قلب‌ها را تسخیر کرده و جهان‌ها را آفریده‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی فاخر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۱

آن تیر بالا را ببین: ز ابرو کمانها ساخته
از تیر چشم مست خود آهنگ جانها ساخته

جان در بلای زلف او تن، مبتلای زلف او
در حلقهای زلف او، دل خان و مانها ساخته

آشفته چون ما کاکلش، بر عارض همچون گلش
در چین مشکین سنبلش، حسن ارغوانها ساخته

زلفش به عنبر بیختن، استاد در خون ریخت
چشمش به سحر انگیختن، بند زبانها ساخته

سر پرخروش لعل او، جان باده نوش لعل او
شکر فروش لعل او، در دل دکانها ساخته

دردش بلای ناگهان، مهرش میان دل نهان
وانگاه بیرون از جهان، حسنش جهانها ساخته

او در نبرد اوحدی، فارغ ز درد اوحدی
بر روی زرد اوحدی، از خون نشانها ساخته
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.