هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از جمال و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و درد هجران و عشق بی‌پاسخ را توصیف می‌کند. او از غم و اندوه ناشی از دوری معشوق و اشتیاق به وصال او می‌نالد و از عشق به عنوان گنجینه‌ای در جان خود یاد می‌کند. همچنین، شاعر از ناتوانی در بیان کامل احساسات خود و رساندن پیامش به معشوق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۵۴

ای ماه و مشتری ز جمالت قرینه‌ای
وز گیسوی تو هر شکنی عنبرینه‌ای

گر می‌زنی به تیغ، نداریم سر دریغ
سر چون توان کشید ز مهری به کینه‌ای؟

مرغ دلم به داغ غمت تن فرو دهد
گر باشدش ز دانهٔ خال تو چینه‌ای

هر لحظه آن دو ساعد سیمین نهان کنند
در جان من به دست محبت دفینه‌ای؟

دل در خمار هجر تو می‌میرد، ای نگار
بفرست ازان شراب تعطف قنینه‌ای

ساکن نمی‌شود غم عشقت ز جان ما
یارب، فرو فرست به دلها سکینه‌ای

قاصد نبرد نامه، که از آب چشم خلق
پیش تو آمدن نتوان بی‌سفینه‌ای

پیغام ما چگونه رسد نزد آن حرم؟
چندان رسولش آمده از هر مدینه‌ای

چشمت ز فتنه بین که: به پیش من آورد
در معرضی که زلف تو باشد پسینه‌ای

اشکم چو سیم دیدی و زر خواستی ز من
پنداشتی که باشد از آنم خزینه‌ای؟

گر در بهای بوسه لبت زر طلب کند
مشکل کشد کمان تو چون من کمینه‌ای

روزی نشد که غمزهٔ مست تو سنگدل
بر راه اوحدی نشکست آبگینه‌ای

صافی کجا شود دل او زین عتابها؟
تا با تو سینه‌ای نرساند به سینه‌ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.