هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌پاسخی معشوق، رنج‌های عاطفی و احساس تنهایی خود می‌نالد. همچنین، از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود یاد می‌کند و در نهایت، از ناتوانی در بیان کامل احساساتش شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۷۵۵

با این چنین بلایی، بعد از چنان عذابی
راضی شدم که: بینم روی تو را به خوابی

صد نامه مشق کردم در شرح مهربانی
نادیده از تو هرگز یک نامه را جوابی

هر گه که بر در تو من آب روی جویم
خون مرا بریزی بر خاک در چو آبی

اندر غم تو رازم رمزی دو بود و اکنون
هر حرف از آن شکایت فصلی شدست و بابی

جز سر صورت تو چیزی دگر ندارم
مقصود هر حدیثی، مضمون هر کتابی

چندان نمک لبت را در پسته بسته آخر
کی بی‌نمک بماند بر آتشت کبابی؟

در غیرتیم لیکن مقدور نیست کس را
با چشم چون تو شوخی آغاز احتسابی

یک تن کجا تواند؟ پوشید از نظرها
روی تو را، که این جا شهریست و آفتابی

در غصه اوحدی را موقوف چند داری؟
یا کشتن خطایی، یا گفتن صوابی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.