هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از مخاطب خود می‌خواهد که به قصه‌ها و درد و دل‌های او گوش دهد. شاعر تأکید می‌کند که گوش دادن به سخنان دیگران، حتی اگر از سر صدق و صفا باشد، ارزشمند است و از مخاطب می‌خواهد که به حرف‌های حسودان توجه نکند و به جای آن، به سخنان راستین و صادقانه گوش فرا دهد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۸۴۵

عارت آمد که دمی قصهٔ ما گوش کنی؟
قصهٔ غصه این بی‌سر و پا گوش کنی؟

پادشاهی تو، ازین عیب نباشد که دمی
حال درویش بپرسی و دعا گوش کنی

چه زیان دارد؟ اگر بی‌سر و پایی روزی
عرضه دارد سخنی وز سر پا گوش کنی

گوش بر قول حسودان مکن، ای رانه رواست
که صوابی بگذاری و خطا گوش کنی

با تو از راستی قد تو می‌باید گفت
کان چه از صدق بگویم به صفا گوش کنی

خلق گویند که: با او سخن خویش بگوی
من گرفتم که بگویم، تو کجا گوش کنی؟

به خدا، گر بودت هیچ زیان گر نفسی
قصهٔ اوحدی از بهر خدا گوش کنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.